گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو
گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو گر هست بگو نیست بگو راست بگو
گاهی چو آب حبس شدم در سبوی دوست
گاهی چو آب حبس شدم در سبوی دوست
ای عشق برآی تا برآیم
ای عشق برآی تا برآیم
دلتنگم و دیدار تو درمان من است
دلتنگم و دیدار تو درمان من است
دل مرنجان که ز هر دل به خدا راهی هست
دل مرنجان که ز هر دل به خدا راهی هست
در خود بطلب هرآنچه خواهی
در خود بطلب هرآنچه خواهی
چون شدی زیبا بدان زیبا رسی
چون شدی زیبا بدان زیبا رسی که رهاند روح را از بیکسی
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
به شادی زی تو ای انسان که غم اهریمنی باشد
به شادی زی تو ای انسان که غم اهریمنی باشد
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود